در یک مسافرخانه منحصر به فرد که تنها در فصل تعطیلات باز است، «جیم» و «لیلا» اعضای یک گروه اجرایی سه نفره هستند و در این بین یک کلاهبردار سعی‌بر ربودن معشوقه «جیم» و ایجاد فاصله بین آنها دارد.

«نیک» عضو نیروی پلیس شهر نیویورک است و «چارلی» شاهد وقوع یک قتل بوده که این موضوع را به «نیک» گزارش می‌دهد. فرد قاتل «ساتو» نام دارد و عضوی از گروه مافیایی یاکوزا در کشور ایالات متحده است. تیم دو نفره

خوانندگان پشتیبان همواره کمتر از خوانندگان و اعضای ارشد یک بند موسیقی دیده می‌شوند اما این صدای آنها است که چیزی که می‌شنویم را خلق می‌کند. در اکثر مواق نمی‌دانیم که این خوانندگان چه کسانی هستند یا چه

«اولیور توییست» یک یتیم است که وقتی به یک خانواده فعال در کار دفن اجساد فروخته می‌شود، از آنجا فرار می‌کند و با گروهی از پسرهای نوجوان آشنا می‌شود که برای جیب‌بری توسط یک استاد مسن آموزش می‌بینند و...

در قرن ششم میلادی، یک اژدهای وحشتناک شروع به ایجاد رعب و وحشت در میان مردم سرزمین قرون وسطایی اورلند می‌کند اما همه چیز با از راه رسیدن نمایندگان پادشاه به فرماندهی یک جادوگر به نام «اولریک» تغییر می‌

در سال ۱۹۶۳ یک کابوی به نام «جک توییست» به همراه یک مزرعه‌دار به نام «انیس دل مار» برای هدایت یک گله گوسفند در وایومینگ توسط «جو آگیری» استخدام می‌شوند و هنگامی که در کوه‌های بروک‌بک در حال استراحت هس

در مسیر بازگشت از یک سفر، «لائورا» در ایستگاه قطار با مردی به نام «آلک هاروی» آشنا می‌شود و دوستی ساده آنها به مرور تحول بیشتری را پیدا می‌کند اما خیلی زود متوجه تاثیر رابطه‌شان روی زندگی افرادی که دو

در جنگل‌های اطراف یک شهر کوچک، «هنک میچل» به همراه برادر خود «جیکوب» و دوست مشترک‌شان «لو» بقایای یک هواپیمای سقوط کرده را می‌یابند. با جست و جو در محل حادثه با جسد خلبان و یک کیف حاوی چهار میلیون دلا

«وزلی گیبسن» یک کارمند ساده است که پس از مرگ پدرش، با «فاکس» ملاقات می‌کند. «وزلی» به واسطه دوست جدید خود وارد یک انجمن سری از قاتلین که مستقیما از سرنوشت دستور می‌گیرند، می‌شود و از آن لحظه به بعد زن

«جف کارتر» مدیر یک شرکت هواپیمایی کوچک است که بدون توجه به خطرات مسیرهای مختلف، از پذیرفتن هیچ پروازی امتناع نمی کند و هنگامی که «بانی لی» به وی علاقه‌مند می‌شود، سعی می‌کند که «جف» را از پرواز کردن د

«موسیو وردو» عضوی از یک خانواده ایرانی است که کار خود به عنوان یکی از کارکنان بانک را از دست می‌دهد و برای تامین نیازهای همسر و فرزند خود تصمیم می‌گیرد که با استفاده از نام‌های مستعار با زن‌های ثروت‌م

در سال ۱۹۲۰، یک دختر ۹ ساله به نام «چیو» به خانه «گیشا» فروخته می‌شود و در آنجا زندگی خود را به عنوان یک برده آغاز می‌کند. وی می‌بایست تن به انجام هرکاری نظیر معاشرت با مردان مختلف دهد و پس از گذشت چن