خلاصه داستان: این فیلم بر اساس رمان پر فروش Nick Hornby’s ساخته شده است و در مورد پسر بچه ای کوچک به نام مارکوس است که مادر مطلقه اش دچار روانپریشی است و با مشکلات زیادی در زندگی اش دست و پنجه نرم میکند و مرد جوانی مجرد به نام ویل که در پایداری رابطه زناشویی اش مشکل دارد و تا کنون نتوانسته همسری اختیار کند این دو بصورت تصادفی با هم آشنا شده و شروع به حل مشکلات یکدیگر میکنند اما…
خلاصه داستان: اوایل دهه ی 1980. کریس گاردنر به سرش می زند تا کاری را در بورس نیویورک امتحان کند که در آن جا فقط یکی در بین بیست نفر می تواند روی داشتن شغلی تمام وقت با دستمزدی خوب حساب کند. حتی وقتی همسرش به خاطر این انتخاب او را ترک می کند و اوضاع بدتر و بدتر می شود کریس به اتفاق پسرش دو دستی به رؤیایش می چسبد…
خلاصه داستان: آستریکس کوچک به همراه اوبلیکس، آخرین جنگجویان آزاد روستای گاول پس از حمله ی روم، ماموریت دارند یک بشکه ای که حاوی مواد جادویی است را به دست پسر عموی آستریکس که می خواهد با ارتش روم بجنگند، برسانند.
خلاصه داستان: پیتر سلرز کار خود را از گویندگی برنامه های کمدی در رادیو بی.بی.سی شروع میکند. اما بعد از مدتی تصمیم میگیرد بازی در فیلم را تجربه کند. ابتدا بخاطر چهره نه چندان جذابش او را نمی پذیرند. اما با کمک مادرش که به او جرات میدهد که بلندپروازی خود را ادامه دهد سرانجام وارد سینما میشود اما این مسئله زندگی شخصی او را دچار چالش های زیادی میکند و…
خلاصه داستان: پلیسی به دنبال کشف راز قتل یک بازیگر معروف می باشد، و در عین حال با یک سری مشکلات در زندگی شخصی اش هم مواجه می شود. این ماجراها تغییری بزرگ در او ایجاد می کنند…
خلاصه داستان: فیلمی بر اساس داستانی واقعی زوج این فیلم هر دو از دستاوردهای زندگی حرفهای خود مغرور و خشنود به نظر میرسند. آنها واجد ثروتاند و به قدرت نزدیک. شوهر بهتازگی بازنشسته شده و در پی ایجاد شغلی جدید است اما همسرش برای انجام مأموریتهای مهم به کشورهای دیگر سفر میکند و اغلب با خستگی ناشی از فشار و استرس کار به خانه بازمیگردد. بنابراین فرزندان دوقلوی آنها بیشتر اوقات فراغت خود را با پدرشان میگذرانند. زن و شوهر در این فیلم با هم ارتباط نزدیک و صمیمانهای ندارند و درست به همین دلیل زمانیکه بحرانی در زندگیاشان پدید میآید، شالودهی زندگی مشترکشان به فرو پاشیدن نزدیک میشود.
خلاصه داستان: داستانی عشقی در قرن شانزدهم میلادی، درباره عشقی که بعد از یک وصلت با اهداف سیاسی، بین امپراطور بزرگ مغول اکبرشاه و جودها شاهزاده راجپوت، به وجود می آید…
خلاصه داستان: ناشناسی به پلیس بمبئی خبر می دهد که در پنج نقطه شهر بمب گذاری کرده است و تقاضای آزادی چهار تروریست را می کند. کمیسر پراکاش رادهود مسئول این پرونده می شود. ناشناس سرانجام پلیس را متقاعد می کند که چهار زندانی را به فرودگاه ببرد اما…